هویت و دموکراسی

مقالات و موضوعات خودم

هویت و دموکراسی

مقالات و موضوعات خودم

فرازی بر هفته ی وحدت اسلامی و سخنان خامنه ای

هفته ای بنام هفته ی وحدت در ایران بصورتی نمایشی هر سال و بعنوان سنتی باقیمانده از آیت الله خمینی برگزار می شود.  
در حالی چنین هفته ای با عنوان کنفرانس وحدت اسلامی در بین شیعه و سنی از سوی دولت برگزار می‌شود که تعدادی از برادران اهل تسنن! اکنون به اتهام مذهبی در زندان بسر میبرند.
این چنین همایشهایی که خارج از سیمای وحدتی پر زرق و برق آن در رسانه های رسمی دولت، بیشتر جنبه ی سیاسی و کنترل کردن سران اهل تسنن و دست نوازشی کشیدن بر سر آنان و عنوان نمودن برادری که تعریف و مفاهیم آن مختص به خود سران نظام حاکم است. در چارچوب تعریف شده ی سران جمهوری اسلامی، اهل تسننی پذیرفته شده و دارای مقبولیت خواهد بود که همگام و همصدای با مفاهیم ایدئولوژی نظام باشد و قدمی فراتر از آن بر ندارد. 
در سخنرانی آقای خامنه ای بمناسبت میلاد پیامبر اسلام، بحث بر سر نماز پر شکوه عید فطر و عید قربان دو عید بزرگ مسلمانان سخن بمیان آورد!. در حالیکه عید فطر و عید قربان با دو دیدگاه مذهبی برگزار می شود و حتی روز برگزاری و اعلام آن از سوی دو مذهب شیعه و سنی کاملاً متفاوت می باشند. آیا با چنین روندی که حتی برآمدن افق و غروب آفتاب و ساعت اذان هر دو سوی با هم کاملاً فرق دارد، چه وحدتی می توان در خصوص درس گرفتن از وحدتی که پیغمبر(طبق گفته‌ی ایشان) بر آن تأکید دارد، گرفت!؟. 
زمان برگزاری نماز در سالن کنفرانس وحدت اسلامی، عملاً دیده شد که هر دو جریان اهل تسنن و تشیع جدای از همدیگر به اقامه ی نماز می پردازند، چگونه می توان تلاشی برای به تحقق رسیدن پیامهای وحدت بخش حضرت رسول صورت پذیرد!؟.
خامنه‌ای با ابراز تأسفی عمیق از موفقیت طرحهای تفرقه انگیز دشمنان تفرقه انگیز اسلام سخن میراند!. در صورتیکه خود ایشان و هم تبارانش با نفی اصول اسلام و آغشته کردن آن با سیاستی تئوریزه شده مختص به خود، هیچگونه راهی را برای رسیدن به همزیستی مسالمت آمیز باقی نگذاشته اند و نمونه‌ی برجسته ی آن در واکنش به چنین بازخوانی در سطح جهان و منطقه، موجبات پیدایش ظهور تندرویهای افراطی باعناوین القاعده و داعش را می توان ذکر کرد.
از اتحاد دنیای اسلام سخن میراند و پرهیز از سوء ظن و عدم اهانت به فرق مختلف شیعه و سنی را مهم بر می شمارند!. تناقض اصلی در اینجاست که ایشان بدین معترف می شوند"هر دو جریان شیعه و سنی وابسته به MI6 انگیس و مزدور CIAآمریکا و هر دو را ضد اسلام می خواند"، آیا برای مستمع پرسش برانگیز نیست که خود ایشان متعلق به کدام یک از این سازمانهای امنیتی می باشد که نامشان را به صراحت تمام ذکر می کند!؟. آیا آنزمانی که عده ای روشنفکر، جریان پیدایش فرقه های اسلامی و ایجاد امامزاده ها را ساخته ی انگلیس عنوان و محکوم به شرک شدند و جان پای دار بردند؛ کاملاً اعترافی تلویحی از سوی ایشان بدانیم و ادله ای مستند دال بر حقانیت آنان و آن قبیل نظراتی بدانیم!؟.
به 35 سال تلاش بی وقفه ی نظام حاکمه ی ایران در کمک به برادران مسلمان که اکثریت آنان اهل تسنن بوده و حمایت مستمر از ملت فلسطین و کشورهای منطقه را بیان میدارند. در صورتیکه اهل تسنن در ایران کماکان از ابراز ایده های مذهبی خود نه تنها محروم می باشند، بلکه با عقوبتی نیز روبرو هستند. اکنون که ایشان چنین ابراز سخنی می نمایند، بیش از 159 نفر اهل تسنن به اتهامات عقیدتی در زندان بسر میبرند، چرا چنین رأفتی شامل حال این زندانیان نشد و وحدت دنیای اسلام ایشان در برابر آنان کشتیش به گل می نشیند!؟. 
به جرم عرب بودن(نه شیعه بودن) و مشروعیت به تصفیه حساب با اهالی عرب نشین استان خوزستان با وارد کردن انگ اتهام ارتباط با انگلیس، فعالان سیاسی و مدنی عرب تبار را به مجازاتهای سنگینی منجمله اعدام محکوم کرده اند. آیا پایبندی به اصول اخلاقی و کرامتی حضرت رسول در چنین عملکردهایی دیده می شود!؟.
خطابتی سوال وارنه نسبت به سیاستمدارن و علما و روشنفکران جهان اسلام را نسبت به ایجاد اسلام هراسی از سوی زورگویان و تخریب چهره های فرق اسلامی متقابل را خلاف با حکمت و عقل و سیاست می پرسد!؟. در حالیکه نظام حاکمه ی کنونی ایران با عملکردهایش در روند ایدئولوژیکی و نشراسلام (خودخوانده)، ایجاد چنان هراسی در دل تمامی سیاستمدارن و دولتمردان بوجود آورد که این ایدئولوژی را بسیار خطرناک تر از پارادایم فکری رئال سوسیالیزم و فتوحات و بلوک بندی آن تفکر دانسته و به فکر چاره اندیشی در برابر چنین جریانی هستند. چهره ای بسیار مخوف و هراس آور از اسلام را به جهان نشان داده اند و این دشمنان اسلام نیستند که معرف آن باشند و برعکس خود حضرات هر دو طیف شیعه و سنی می باشند که این چنین اسلام را معرفی کرده اند. نمونه ی آن نیز به ترورها و مداخلات در امور سایر کشورها با نقاب هم دینی از فلسطین تا به لبنان و یمن و عربستان و بحرین و عراق و افغانستان را می توان ذکر نمود. 
چه حکمتی و تعقلی می تواند مانع از چنین نگرشی سیاسی نسبت به چنین رویکرد مداخله جویانه‌ای از سوی حاکمان مذهبی ایران گردد!؟. اگر تعقلی باشد و این تعقل در باب سیاست( یا حتی حکمت قرار گیرد) ایجاب می کند، ابتدا همزیستی با ساکنان جغرافیای سیاسی تحت حاکمیت بوجود آورد و به مطالبات حقه‌ی آنان باید پرداخت نه اینکه در جهت سرپوش گذاشتن بدین مشکلات به سیاست خارجی ناموفقی تداوم بخشید که بجای برادری و دوستی، فقط حس عداوت را برانگیخته است.
نباید تضاد سایر کشورهای منطقه را با چنین نگرشی اشتباه بزرگ سران آن کشورها خواند، بلکه باید بازنگری کلی در متد سیاسی داخلی و خارجی بعمل آورد و بازخوانی و تعریفی جدید از مفاهیم صورت گیرد. سیاست خارجی بر مبنای دوستی و برادری زمانی باید در پیش گرفته شود که این برادری و دوستی در جامعه ی رنگارنگ اتنیکی - مذهبی خود ایران رنگ و بوی آن به وضوح دیده و استنشاق شود.
مهربانی و همدلی برای مقابله با استکباری که در رأس آن آمریکا قرار میگیرد، آیا شعاری رنگ باخته در سخنان ایشان نیست!؟. 
چگونه می توان با همدیگر همدل و مهربان بود، در حالیکه اجازه ی اقامه ی نماز در مسجد پونک اهل تسنن را به نمازگزارها داده نمی شود!؟.
این چه وحدت خود خوانده ای در بین اهل تسنن و تشیع است که برگزاری نماز جمعه(که یکی از فریضه های الهی می خوانید)، مقامات امنیتی وابسته به شما، از برگزاری آن مانع می شوند!؟. آیا تناقض در گفتار و عمل تا کجا و سرانجام آن چه در پی خواهد داشت!؟.
 در بحث خود پلورالیزم را خلاف قرآن میداند. در حالیکه می بینیم پلورالیزه شدنی جهان شمول در عمل وجود دارد که پا را فراتر از هر جریان دینی و مذهبی یا حتی سیاسی فراتر گذاشته است.
با چنین دیدگاهی از سوی ایشان و سران حاکمه، وحدتی نه تنها ایجاد نخواهد شد، بلکه شکاف عمیق تر خواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.