هویت و دموکراسی

مقالات و موضوعات خودم

هویت و دموکراسی

مقالات و موضوعات خودم

گذار از دولت – ملت

نویسنده: اسماعیل بیشکچی 

ترجمه: شورش شهباز


اگر فردی متعلق به ملیتی حاکم باشد و بگوید: از مفاهیم دولت – ملت گذار کرده یا در تلاش خواهد بود گذار نماید، چیزی طبیعی و بامعنی است.  از این اظهاراتش چنین استنتاج خواهد شد که چنین فردی از حقوق ملی آن خلقهائی که تحت حاکمیت دولت – ملت خود می باشند، دفاع می نماید. برای مثال: اگر شخصی فرانسوی چنین سخنی را بیان دارد، بدین معناست با چنین موضعی بدین اشاره دارد که با فرانسه(دولت – ملت) متعلق به خودش مخالف است تا الجزایریان حق حاکمیت بر کشور خود را داشته باشند.
در دوره ی کونالیزم اگر شخصی فرانسوی از سیاستهای کونالیزاسیون دولت مطبوعش انتقاد می کرد و از الجزایریان برای رسیدن به حقوق ملی خود مبارزه می کنند، معنادار بود!.
اما، چنین روندی برای شخصی که متعلق به ملتی حق پایمال شده و زیردست که بگوید: از مفهوم ملت – دولت گذار نموده، صدق نمی کند.
زیرا این فرد تا کنون از سوی ملت – دولت حاکم، حقوقش به رسمیت شناخته نشده است. زبانش ممنوع، کشورش در زیرفشار و تحت اشغال است. سیاست امحاء ملی با شدت تمام در برابر ملتش پیاده می شود. آن مبارزه و تلاشی که برای رسیدن به حقوقش بعمل می آورد که بسیار موانع و مشکلات مواجه است. در چنین شرایطی، اگر فردی از ملتی زیردست بگوید: از دولت – ملت گذار کرده ام، بدین معناست: اهمیتی چندانی به حقوق بنیادی نداده یا اینکه از مبارزه برای رسیدن به چنین حقوقی منصرف شده است.
اگر فردی متعلق به ملتی حاکم، از مفهوم دولت – ملت گذار کند، هیچگونه تغییری در شاکله ی دولت – ملتش بوجود نخواهد آمد. دولتش نیز کمافی السابق با تمامی دوایرش به استقرار خود تداوم خواهد داد. ولی آن فردی که در برابر دولتی برای رسیدن به حقوق ملتی زیردست مبارزه می کند و اگر این فرد، ملتش از تمامی حقوق ملی و دمکراسی محروم شده باشد، هیچگونه تغییری در آن فشاری که به ملتش وارد می شود، ایجاد نمی گردد. این فرد دیگر برای آن مسائل دردسری برای خود ایجاد نمی کند و بدانها اهمیتی نخواهد داد. در حقیقت نیز خود را از آن مسائل پنهان می کند. در چنین شرایطی گذار از مفهوم دولت – ملت بمعنای افتادن در چاله ای است که دولت آنرا حفر کرده است.
رهبر حزب کارگران کورستان«عبدالله اجولان» مکرراً بیان میدارد: حزب کارگران کوردستان و حزب آشتی و دمکراسی، خواستار دولت مستقل نیستند و مشکلی با مرزها و پرچم ترکیه ندارند. آنان مداوماً بر مفهوم"میهنی مشترک" تأکید و می گویند: دولتی جدای از دولت ترکیه را نمی خواهند و مشکلی با مرزهای کنونی و با پرچم ترکیه ندارند و...
نخست وزیر ترکیه«رجب تیب اردوغان» در مورد مفهموم"یک دولت، یک کشور، یک پرچم، یک ملت و یک زبان" سخن می گوید. عبدالله اوجلان و حزب کارگران کوردستان و حزب آشتی و دمکراسی نیز با واژه هائی همچون: دولت دمکراتیک، کشور دمکرایتک، ملت دمکرایت، چنین مفاهیمی و اشتراکی را برجسته تر می کنند. آن مفهوم اشتراک خواهی که نخست وزیر مداوماً" یک ... یک ... یک ... یک ..." بدان اشاره می کند، از سوی اوجلان و حزب کارگران کوردستان و حزب آشتی و دمکراسی با گفتار:" دمکراتیک... دمکراتیک... دمکراتیک... دمکراتیک...، برجسته تر می شود.
سیزدهم جولای 2013، پلاتفورمی در جهت برقراری آشتی و آزادی برای اوجلان در شهر استانبول طی جلسه ای برگزار گردید. مبحث این جلسه مختص به نقش رهبران در مرحله ی مذاکرات و راه حل بود.
این جلسه از سوی نماینده ی کورد وابسته به حزب آشتی و دمکراتیک در پارلمان ترکیه«امینه آینا» و وکیل دادگستری«ارن کسکین» برگزار شد. در این جلسه، با نام"گذار بدون راه حل مبارزه ی آزادیخواهی کورد" را تقدیم و تلاش نمودم از مفاهیم مطرح شده ی اوجلان و حزب کارگران کوردستان و حزب آشتی و دمکراتیک انتقاد بعمل آورم.
نیروهای امنیتی ترکیه با زره پوش پرچم برافراشته به روستاها میروند و تک به تک خانه ها را ویران و بعد از آن به آتش می کشند... روستا نیز به ویرانه ای تبدیل می شود. هر فردی در مسیر آنان قرار گیرد را دستگیر و با چوب و چماق او را به مقرهای نظامی میبرند. دستگیرشدگان شکنجه می شوند. برخی از آنان در زیر شکنجه جان میدهند. برخی ربوده و سربه نیست می شوند. اگر در چنین شرایطی به دولتی مستقل برای خود فکر نکنید، مشخص است که معایب و نواقصی وجود دارد.
آن گروه ویژه ای که با زره پوش آمده اند و انگشترهائی مزین به پرچم ترکیه بر دست دارند و کمربندهایشان شعار و ایمای پرچم دولت ترکیه برآن نقشه بسته است، اگر در چنین شرایطی، هیچ مشکلی با پرچم آنان نداشته باشید، مشخص خواهد کرد که نواقصی وجود دارد.
به سبب رویدادهای سوریه که نزدیک به دوسال است ادامه دارند، نام سه دولت بطور وفور در رسانه ها دیده و شنیده می شود. این سه دولتی که همراه با هم نام آنان ذکر می شود ترکیه و عربستان سعودی و قطر است. این سه دولت برای سقوط کردن رژیم بشار اسد تمام توان خود را بکار انداخته و سلاح و مهمات به ارتش آزاد و اخوان المسلیمن و القاعده میدهند.
این سه دولت همزمان قصد دارند تا آن منطقه ی اتونومی را که کوردها در شمال سوریه یعنی در خاک و کوردستان خود ایجاد کرده اند به رسمیت نشناسند و این چنین دست آوردی را از میان بردارند. این چنین روندی اثبات می کند که این دولتها می خواهند تصمیم نهائی را نسبت به آینده ی کورد اتخاذ نمایند.
آمار جمعیت کورد در خاورمیانه بیش از چهل میلیون تن است. براساس خبری که در رسانه های ترکیه ماه قبل منتشر شد، بیان داشته شد: عبدالله اوجلان نقشه راهی را برای پنجاه میلیون کورد تدارک دیده است. با چنین خبری، جمعیت کورد بیش از پنجاه میلیون تن است. ولی در سطح بین المللی دارای استاتویی به رسمیت شناخته ی کوچک نیز نیستند(البته باید بطوری جداگانه در مورد اقلیم کوردستان در جنوب کوردستان بحث نمود).
قطر کشوری عربی است که جمعیت ساکنان آن سیصدهزار نفر می باشد. قطر یکی از بیست و دو عضو کشورهای اتحادیه ی عرب و یکی از پنجاه و پنج کشور عضو کنفرانس شورای اسلامی و یکی از یکصدو نود و سه کشورهای عضو سازمان ملل است. ولی در مقابل و در سطح بین المللی نام کورد تنها فقط همراه با واژه ی"ترور" استعمال می گردد. ترور را نابود و سرکوب می کنیم"، ما مخالف با اعمال تروریستی کورد هستیم" و ...
قطری سیصدهزار نفری می خواهد در مورد آینده بیش از پنجاه میلیون کورد تصمیم بگیرد و حرف آخر را بزند. این نیز اثبات می کند که سیستم بین المللی تا چه اندازه آنتی کورد است!.
همزمان نیز روانداشتن سیستم بین المللی در برابر کورد را نیز نشان میدهد. اگر شماها بگوئید:"من دولت ملی را پشت سر گذاشتم" یا من"ناسیونالیزم کورد نیستم" از تغییرات لعنت شده ای که در دهه ی 1920 و در دوران اتحادیه ی خلق به کورد وارد شد، چیزی نخواهید فهمید.
اگر به چنین رویداهائی اهمیتی داده نشود و از چنین برخوردهای ناروائی که نسبت به شما بعمل آمد را نفهمید، به گذشت و تحقیق نیز اهمیت نخواهید داد.
در حالیکه عملیاتی که در دهه ی 1920 و در دوران اتحادیه ی خلقها صورت گرفت، طولانی مدت ترین، گسترده ترین و عمیق ترین عملیاتی بود که قوای امپریالیست در خاورمیانه انجام دادند. چنین بر می آید که چنین عملیات بسیار موفق بود. عملیاتی پنهان و غیرقابل رویت!. این عملیات خود را پنهان کرد. زیرا تا کنون هر زمانی بخشی از خلق کوردستان برای حقوق ملی خود مبارزه کرده اند، چپ و راست و لیبرال همگی بدانها گفته اند:" آب به آبریز امپریالیزم نریزید"،"این جداخواهی است". ولی امیرپالیستها در جرگه ی خاورمیانه بزرگتری جداخواهی علیه کورد و کوردستان را در پیش گرفته اند. در مرحله ای که بیش از هر دوره ی دیگر در مورد حقوق حق تعیین سرنوشت خلقها بحث و سخن بمیان می آمد، کوردها پارچه پارچه و تقسیم گردیدند.
دو ابرقدرت امپریالیزم آن دوره یعنی بریتانیای کبیر و فرانسه با دو دولت کهنه ی منطقه به شیوه ای هماهنگ کوردها را بر سر چها کوردستان مختلف، تقسیم کردند. امروز در بین چهل و هفت عضو اتحادیه اروپا و پنجاه و پنج عضو کنفراس کشورهای اسلامی و بیست و دو عضو کشورهای اتحادیه عرب و یکصدو نودو سه عضو سازمان ملل، دولتهای وجود دارند که تعداد ساکنان آنان در بین ده تا پانزده هزار و نهایتاً پنجاه هزار تن وجود دارد. اینان می توانند در مورد آینده سرنوشت کورد سخن بگویند. ولی محرومیت پنجاه میلیون کورد از داشتن استاتوئی سیاسی، نقطه ای مورد توجه است!.
از من(بیشکچی) انتقاد می کند که تحولات سیاسی را نگاه نمی کنم و می گویند: مرزها به معنای قبلی باقی نخواهند ماند و بیشکچی اکنون در مورد مشخص کردن مرزها بحث می کند. این چنین دیدگاه ی جای انتقاد دارد.
در مدت بیست سال گذشته، نزدیک به سی دولت تشکیل شد. اتحاد جماهیر شوری فروپاشید و پانزده دولت از آن شکل گرفت.
(اوستیا، لیتونیا، لیتوانیا، بلاروس، مولداوی، اوکراین، گرجستان، ارمنستان، آذربایجان، قزاقستان، ترکنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و فدراسیون روسیه).
یوگسلاوی به هفت دولت مختلف تجزیه شد که عبارتند از: اسلونی، کروات، بوسنی و هزرگوین، مقدونیه، کوزو، قره داغ، صربستان.
چکسلواکی به دو دولت اسلواک و چک تبدیل شد.
جمهوری ترک نشین شمال قبرس، جیبوتی، اریتره، کالیدونیای جدید، جنوب سودان، دولت عربی فلسطین و...
سازمان ملل در روز سیم ماه نوامبر 2012 چنین استاتوئی را به فلسطین بخشید(دولت ناظر غیر عضو). در ترکیه چپ و راست و لیبرال یعنی همه برای آن کف زدند. نقطه ی مورد توجه آنست که آن اشخاصی برای کورد دولت نمی خواهند و مخالف با این ایده هستند نیز با کف زدن به استقبال چنین تصمیمی رفتند. چیزی طبیعی است که رسانه ی ترک و نویسنده و چپهای ترک از چنین مقوله ای حمایت بعمل آورند، ولی حمایت کردن کورد از آن، مورد شبه است.
مرزها نمی مانند و ایجاد مرزهای جدید بدون معناست. این چنین دیدگاهی برای برهم زدن افکار و اندیشه کورد ایجاد شده اند. همزمان نیز تمامی اشخاص متعلق به ملت حاکم از هویت ملی خود سودمند و با آن زندگی می کنند. آن کوردانی که هنوز به حقوق ابتدائی خود نرسیده اند و هویت آنان ممنوع شده است، چگونه در چنین چارچوبی جای خواهند گرفت!؟.
ما ناسیونالیست نیستیم
روز بیست و چهارم ماه دسامبر سال 2013، پارلمان ترکیه لایحه ی قانونی"حق دفاع از زبان مادری" را مورد بررسی قرار داد. در میانه ی کشمکشها بر سر این لایحه ی قانونی، پرفسور بیرگول آیمان گولر نماینده ی مردم ازمیر وابسته به حزب خلق جمهوریخواه با نمایندگان حزب آشتی و دمکراسی با هم مشاجره ای شدید نمودند. پرفسور گولر در بخشی از سخنانش گفت: شما نمی توانید ناسیونالیزم کوردی را همچون جریانی"پیشرفته خواه" و"استقلال خواهی" را به خورد من بدهید. نمی توانید در بین ملت ترک و خلق کورد در مورد حقوق یکسان بحث کنید. نمایندگان حزب اشتی و دمکراسی در پاسخ گفتند: ما به هیچ شیوه ای ناسیونالیست نیستیم، شماها ملیگرایید. ما با انترناسیونالیست، شماها را اخراج خواهیم کرد.
لازمست کمی بدین پاسخ و موضع توجه نماییم.
قل از همه چیز آنکه لازمست باید بپرسیم: چرا شماها ناسیونالیست نیستید؟" زبان شماها ممنوع است. نمی توانید در مورد آموزش به زبان کوردی بحث کنید. نمی توانید نام کوردستان را بر زبان بیاورید. بچه های کورد در مدارس هر روز صبح این سرود را بر زبان می آورند: ترکم راستم... بودنم به قربان بقاء ترک گردد. با اینهمه مبارزه و تلاش، اکنون نیز نمی گذارند نام کوردی را که دارای حروف" W، Q، X " برای کودکانتان انتخاب کنید.
به بهانه ی اینکه در فرهنگ و ارزشهای ترک بیگانه است، نمی گذارند نام نویسندگان و میهن پروران کورد در پارکها و خیابانها نصب شود. استاندار و فرماندارها چنین تصمیمات شورای شهرها را رد و برای الغاء چنین تصمیمی علیه آنان دادخواست تنظیم می نمایند.
نامهای محلی مناطق کوردستان به ترکی تغییر داده شده اند و... شماها مورد هدف آسمیلاسیونی گسترده قرار گرفته اید. این چنین سیاستی اکنون نیز پیروی می گردد و اینست معنای ممنوعیت آموزش و خواندن به زبان مادری، آیا شماها از حقوقتان دفاع نخواهید کرد؟ زمانیکه از آن حقوق دفاع می کنید، بهت می گویند: ناسیونالیست کورد. با ارزشترین موضع برای کوردها این است. این چنین موضعی مژده ی آینده ای مثبت برای کورد میدهد.
هرکسی میداند که کوردها در طمع آسیمیله کردن خلقهای همسایه و اشغال خاک و کشور آنان نیستند. همه میدانند که کوردها در سایه برداشتن آن فشاری که نسبت به زبان و فرهنگ و خلقشان وجود دارد و برای دست یابی به حقوق یکسان با ترک و فارس و عرب مبارزه می کنند. مشخص است که مبارزه علیه چنین فشار و ستمی، حقی جهانی است.
چپ ترک، چپی نژادپرست است. پرفسور بیرگول آیمان گور نمونه ی بارز آنست. بخش اعظمی از چپ ترک به معنای واقعی نژادپرست و برتری طلبند. لازمست برایتان یادآوری نمایم که در سال 1985 تا 1988 زمانی که بلغارستان نام بلغاریها را برای ترکهای این کشور لحاظ نمود، چپ و راست ترک موضع و واکنشهای تندی را نشان دادند.
نیاز بدین می باشد تا دوباره سخنان پرفسور بیرگول آیمان مورد بررسی قرار گیرند. اگر خوب دقت کنید، پرفسور گولر به ناممکن بود یکسان کورد و ترک اشاره و براین تأکید دارد که کورد قومی است و دارای شرایط تبدیل به ملتی نیست. این نیز معنای همزیستی کورد است که می خواهد با ملت ترک زندگی نماید!. این نیز چیزی بجز تکرار آن شعارها در دهه ی 1930 که می گفتند: غیرترکها فقط یک حق دارند و آن نیز خدمت به ترکهاست.
چپ ترک، چپی ناسیونالیست و قسمتی اعظمی از آنان نژادپرست هستند. موفقیت مهم این چپ ناسیونالیست و نژادپرست در اینست که چنین بر سر کوردی که زبان و کشورش ممنوع شده، بگوید:"ناسیونالیست نیستیم" و ما به هیچ وجهی ناسیونالیست نبوده ایم. بدین شیوه بخشی از کوردها را از خود بیگانه کرده اند.
عبدالله اوجلان سه چهار سال پیش مداوماً می گفت:"از مارکس و هگل گذار کرده ام و از گاندی نیز گذار نموده ام". لازمست این چنین چیزی را همچون تلاشی در زمینه ی اندیشه و روشنفکری مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. اما این چنین گذاری، هیچگونه سودی برای مبارزه ی امروزی کورد در پی نداشته است. با کمی دقت می بینیم که شخصی که باید از مبارزه ی کورد گذار کند، مصطفی کمال آتاترک است. این نیز تا آن زمانی که خود حزب کارگران کوردستان و حزب آشتی دو دمرکاسی و کورد از کمالیزم گذار ننمایند، پدید نخواهد آمد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.