اخیراً در جریان کنفرانس اقتصادی که همزمان با هفتهی وحدت برگزار شد، جناب روحانی سخنانی را ایراد نمودند و... از چندین منظر و با متدی کنشگرایانه در جهت حفظ منافع مردم بدین سخنان به تفصیل خواهیم پرداخت.
در بخش نخست سخنانش، بر تکیهی آیین اسلام به معنویت و اخلاق و آخرت تأکید کردە و دنیا و اهمیت کار و تلاش و کوشش برای زندگی مادی و معیشت روزمره را کە همسان با جهاد در راه خدا تلقی شده است، عنوان نمودند.
بجاست در اینجا ایرادی اساسی بر این سخنان وارد گردد که با بیان چنین مقدمهای بعنوان حاکمی سیاسی، تفکری دینی آغشته با سیاست (که همان اسلام سیاسی نام گرفته) پدیدار است. با ذکر مقدمهای از دین، همچنان بوی آن به مشام میرسد که در پی کسب مشروعیتی حقوقی برگرفته از شرع تداوم دارد!. برای شرعیت بخشیدن به نقش دین درسیستمی دولتی به پیامبران و فعالیتهای اقتصادی آنان اشاره دارد. ولی بیان نمیدارند که این اولیاء دینی هیچکدام دارای قدرتی سیاسی و حاکمیتی دیکتاتوری نبودەاند. نقش آنان در حیات بشری صرفاً نقشی اجتماعی و هدایت جامعه بسوی ایده های مدنظرشان بود. هیچکدام از پیامبران داعیهی ولی بودن مطلق بشریت را عنوان نکردهاند. رسالت آنان بیشتر پیشبرد حدود اخلاقی و معنویات در جامعهای بشری با ایجاد عوامل بازدارندهای با عناوین حرام و حلال در راستای رعایت حقوق مساوی انسانها خلاصه می شود. امضاء آنان بر عمل صالح، در چارچوب و محدودهی اجتماعی قرار دارد و تعاریفی دولتی و حاکمیتی را باز نمی تاباند.
فعالیت اقتصادی انبیاء بعنوان داشتن پایگاهی محکم برای رسیدن به اهدافی سیاسی و قبضه کردن قدرت صورت نگرفت، بلکه برای تداوم حیات و بسط تفکرات معنوی خود و عدم نیاز مادی و تقویت شخصیت کاریزماتیکی که داشتند(خارج از بهرهوری یا بهرهکشی سیاسی) اقدام به فعالیت اقتصادی کردهاند.
پاکی و تقوا بعنوان شناسهای از معرفهی دینی نمیتواند در روندی سیاسی بکار گرفته شود و آموزهای کاملاً فردی میباشد که نقش فرد را در جامعه برای رسیدن به جامعهای مدینه الفاضله تقویت می کند.
رفاه اقتصادی جامعهای امروزی به سازوکارهایی بر می گردد که کاملاً در سیستمی سیاسی – اقتصادی تعاریفی امروزی دارند. دیگر نمی توان به نقش داشتن تقوا و پاکی با اعمال ریاضتی برای جامعه در به ثمر رساندن افکار عدهای سیاسی حاکم اصرار ورزید.
برای نمونه: می توان به عیاشیها و اختلاسها و قبضه کردن درآمدهای اقتصادی در دست عدهای سیاسی و فرزندان و خویشاوندان و نورچشمیهای نظام از بیت رهبری تا به سرداران سپاه(که بدانها لقب"ژنرالها"داده اند) و الی آخر... می توان اشاره کرد. با چنین مواردی، آموزه های پیامبران چه نقطهای از این همه بی عدالتی و بالا کشیدن اموال عمومی که بر آن نام بیت المال نهاده شد را پر خواهد کرد!؟. با حیف و میل اموال مردم، نمی توانید حتی در سخن گفتن مشروعیتی از دین کسب کنید، چرا! چونکه سیستمی که بدان تعلق دارید، بیت المال را به بیت الحالی برای خود تبدیل کردهاست.
آیا می توان با آوردن حدیث و ذکر تقوا و پاکدامنی و خواندن اورادی با زبان عربی، چالشها و شکافهای عمیق و کمرشکن اقتصادی در جامعه را پر کند!؟. مسلماً خیر.
اگر نگاهی به حاکمیت چندین دههای نظام سرتابه پا آلودهی فساد خود بنمایید، خواهید دید چه بر سر مردم آوردهاید؟. برای تحقق ایدههای مسموم و توهمی که داشته و دارند، از شعار راه قدس از کربلا می گذرد تا به برهم زدن مناسبات دنیای سیاست در روابط خارجی، فقط مردم و اقشار مختلف جامعه پرداخت کننده هزینه های گزاف این افکار تعصبی هستند.
آرشیوی ذهنی خارج از تحریمها و ترورها و بدنامیهای سران رژیم که ماحصل شعارهای پر طمطراق و عوامفریب هر مقطع از حاکمیت و براساس حفظ بقاء اقلیتی آخوند با طرفدارانی کم و جیره خوار از این نظام پر برکت را نمی توانیم تصور کنیم یا بیاد آوریم.
با نام اسلام و صادرات انقلاب اسلامی با کمکهای بلاعوض به جنبشهایی و بدون بررسی عواقب مخرب آن، اقدام به صرف بودجه های گزافی نموده اید که اگر آن بودجه ها در خود ایران صرف می شد، سیمای کنونی جامعه ی مردمی ایران از نظر اقتصادی و رفایی به گونه ای دیگر بود.
در باب استفاده از نظر کارشناسان و اندیشمندان و دانشمندان سخن میرانید. گو اینکه از یاد بردهاید که خطوطی را ترسیم و اگر اشخاصی از آن خطوط تجاوز می نمودند را به مسلخ زندان و کشتار یا گریز از کشور کشاندید. بدانها نام دگراندیشان یا غیرخودی را نهادید و برای تصیفه ی آنان از هیچ اتهامی ابائی نداشته و ندارد. بحث از نقد به میان می آید!. نقد کردن در این سیستم و به چالش کشیدن سیاستهای غلط دولت، بعد از ابراز آن چه به شیوهی شفاهی یا کتبی نقد از جانب نقادی چه روشنفکر یا وابسته به هر طیفی خارج از هالهی مدنظر نظام بنام خودیها، همچون شمشیر داموکلس عمل می نماید. امنیتی برای عواقب بعدی ابراز انتقاد یا نقد کردن به هیچ وجه وجود نخواهد داشت. آیا نمی توان چنین فکر کرد که بازهم دسیسهای در کار خواهد تا عدهای دیگر از غیرخودیهای نظام را میخواهید شناسایی کنید!؟.
در خصوص یارانه دادن اقتصاد به سیاست را در دو بعد بیان میدارند!. ولی بدین اشاره ندارند که منابع اقتصادی کشور صرف سیاست خارجی شکست خوردهای شد که بیشتر در حال تروریست پروری و مداخله ای بی معنای است که هیچگونه منافعی از لحاظ لابیگری یا تقویت بینه ی سیاسی در روابط دیپلماتیک را در پی نداشته و ندارد.
نزدیک به چهاردهه این سیستم در حال امتحان برای بسط نگرشی دینی است. آیا آنهمه آوار و مصیبتی که بر سر مردم از تحریم تا بی شخصیت نمودن جامعه ی کشور فرود آمد، کفایت نمی کند تا به داخل بر گشت و رویه ی دیگری را در پیش گرفت.
از لبنان تا به سوریه و از عراق تا به یمن و از عربستان تا به بحرین، از آفریقا تا به آمریکای لاتین و... جایی نیست که این سیستم مداخله یا حمایت بی دریغ بعمل نیاورده باشد.
این حمایتها که بیشتر با شعار مبارزه با استکبارجهانی و ملتهای ستمدیده صورت گرفته است، در حالیکه ستمدیده تر از مردم خود ایران در هیچ جای دنیا دیده نمی شود. مشکلات ملیتی و اقلیتی در ایران سالهاست که در طاقچهی تاریخ حاکمیت نزدیک به چهاردههای این سیستم همچنان خاک می خورند. چرا تا بحث از حقوقی و خواسته ای که منطبق بر استاندارهای جهانی در ایران از سوی غیرخودی یا اقلیتی چه مذهبی یا ملیتی به میان میآید، بدانها به چشم منافق نگاه می شود!؟. حال با چنین توضیحی، در جای خود نیست سیستم حاکمه را منافق به منافع تمام مردم بدانیم.
کلاف سردرگم خوددرمانی این سیستم از همهی ابعاد از سیاست تاسایر موضوعاتی که به حیات جامعه بستگی دارد(بدلیل خوانشی ایدئولوژیکی مطرود) فجایعی پی در پی داشته است. با چنین وضعیتی دشوار که نایی در جامعه نمانده، سخن راندن در باب همه پرسی بیشتر جنبهی تبلیغاتی به خود می گیرد و اگر در دستور کار نیز قرار گیرد، مطئمناً همانند همه پرسی دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، لنگیدنی در چرخهی حفظ حاکمیت از سوی حاکمان احساس می گردد.