هویت و دموکراسی

مقالات و موضوعات خودم

هویت و دموکراسی

مقالات و موضوعات خودم

موجودیت داعش نقشه ای منطقه ای یا بین المللی!؟

در برهه ای از زمان قرار داریم که خاورمیانه ی فئودال سرشار از ایده های مذهبی در کشاکش نبردهای خونینی از سوی تندروهائی(خود را اسلامگراین واقعی می نامند) آبستن حوادثی شوم و تراژدی باری می باشد که تحلیل آن بسی مشکل تر از معادلات ساخت بمبی اتمی است. باید مقداری به عقب برگشت.   

چرا که ذهن امروزی کمتر علاقمند به داشتن بایگانی از یک ماه قبل است تا چه برسد به اینکه دهه ای یا ربع قرنی یا نیم قرن و سده ای را تحمل نماید و حوصله ی مروری بر آن داشته باشد.

با سر برآوردن تندورهائی بنام"القاعده" جهان و منطقه ی خاورمیانه دچار شوکی شد که هنوز این شوک وارده، التیامی نیافته است. بهرحال دوران پیدایش القاعده و چگونگی ظهور آن به دستگاه های امنیتی غرب بر می گردد و در آینده و شاید برای نسلهای بعد تمامی اسناد چگونگی شکل گیری آن فاش خواهد گردید!.

با سر برآوردن بهار عربی، آنچه دیده شد خیزشهای مردمی بیشتر در آن کشورهائی روی داد که دارای حاکمانی سکولار اما مستبد بودند، بوجود آمد. بحث بر سر اینکه چرا این حاکمان سکولار مستبد و دیکتاتور بودند به شرایط جامعه ی آن کشورها وعدم بلوغ و رشد فرهنگی – علمی و سطح دانش آن جوامع بر می گردد. این جوامع از سوی خود آن دیکتاتوران در جهت تداوم حاکمیت خود از پیشرفته های ذهنی و فکری عقب نگه داشته شد. سرانجام آن نیز غفلت و عدم درکی بود که گریبان این حاکمان را گرفت و سرنوشت آنان بر کسی پوشیده نیست.

در این کشاکش با بودن جوامعی عقب افتاده ای که در تمامی کشورهای عربی هنوز دارای عرقی عشیره ای و طایفه ای هستند، بروز افراطی گری اسلامی امری بسی طبیعی باید به نظر برسد. این جوامع هنوز در دوره ی فئودالی اسلامی آنهم از نوع مختص به خود خاورمیانه ای که دارای سنتزی همراه با کمپرادوری نیمه بورژوائی می باشد، گذار نکرده است.

آنچه در کشورهای عربی تا کنون به چشم می خورد، عدم شناختی صحیح از روانکاوی اجتماعی تمامی طبقات موجود در بستر جوامع آن می باشد.

در پایان قرن بیستم با ورود به قرن بیست و یکم، بحرانی کائوس مانند بوجود آمده است. بطورکلی جهان در حال تغییراتی است که بیشتر بر مبنای اقتصادی سرچشمه گرفته از سیاست بنام اقتصاد سیاسی رنج میبرد. با شروع بحران اقتصادی در کشورهای پیشرفته و بالارفتن بهای انرژی فسیلی همچون نفت، این اوضاع بحرانی تر شد. از سوی دیگر، چرخه ی سیستم اقتصاد سیاسی گلوبالی که سیستم مدور آن در خاورمیانه، چرخش آن از حرکت بازایستاد، می بایستی تدابیری در جهت تداوم این چرخه برای رهائی از بحران در پیش گرفته می شد.

از طرف دیگر داشتن رویه ای دمکراسی خواهانه در روند سیاسی جهانی با ترس ظهور ایدئولوژی سیاسی دیگری، غفلتی را برای تمامی سردمداران و سیاستمداران بوجود آورد. نتیجه آن شد که اسلام سیاسی افراطی روز به روز از چنین فرصتی مستفید گردید. نهایتاً اینکه، اسلامی که فرهنگ اخلاقی بیش از یک میلیارد انسان بر روی کره خاکی بود، رویه ای خشن را در پیش گرفت. در اینجا حس ظنی قوت می گیرد که احتمال دارد براساس سیستم گلوبال و دهکده ی جهانی که غرب پیش گرفته است، تقسیماتی جدید در خاورمیانه را در ذهن بپروراند!. برای رسیدن به نتیجه ای از ظنی ضمنی به یقین، موضع غرب در سوریه و دو جبهه ای ابرقدرتها در این کشور(در مورد دولت بشار اسد و مخالفان وی) و تقویت مخالفانی که دارای گرایشات مذهبی سنی می باشند، این چنین ظنی را قوتی میدهد که تقسیماتی جدید همچون جنگ جهانی اول در خاورمیانه در پیش می باشد. شعار دهکده ی جهانی اینبار تقسیماتی را در پی دارد که در این دهکده، بایستی دولتهای کوچکی بوجود آید تا هیچکدام از آنان دیگر یارای مقابله و رویاروئی با سیاست غرب را نداشته باشند. این چنین رویکردی طبیعتاً تبعاتی را در پی خواهد داشت و کشورهای خاورمیانه ای که دارای کاراکتری فئودال – اسلامی می باشند به درگیری خونینی سوق داد که ویرانی و کشتار بی رحمانه ی جناحهای تندرو، فقط آب در آسیاب چنین رویکردی سیاسی غرب را در پی خواهد داشت.

رویکردی مذهبی تند چه سنی و چه شیعه که در پی صدور انقلاب و اجرای اسلام ناب محمدی تحریف شده ی خود هستند، خاورمیانه را وارد چالشی عظیم نمود. در دو شق مذهبی شیعه و سنی، گرایشاتی وجود دارد که هیچکدام با آنکه شاخه ای از اسلام هستند، دیگری را قبول ندارد و دیدگاهی متفاوت و تفسیری بسیار جدا از اسلام را برای خود دارند. نهایت اینکه دارا بودن این دو دیدگاه و تکفیری خواندن دو جناح مذهبی از سوی همدیگر، جائی برای رسیدن به نقطه ای پاراللی مشترک اسلامی را برای هر دو باقی نخواهد گذاشت. پس اگر احتمال داده شود یا نگاهی مختصر به رویکرد افراطیون اسلامی شود، دقیقاً خواسته و نخواسته در راهی قرار گرفته اند که تأمین کننده ی منافع غرب در خاورمیانه خواهد بود.

شق دیگر، با توجه به عملکرد و نحوه ی موضع عربستان و قطر، چنین می نمایاند که جبهه ی گروه های تندرو سنی افراطی در منطقه در حال تصفیه حسابی با سایر مذاهب و ادیان به ویژه شیعه و علوی را در پیش گرفته اند. روند ملاحظات سیاسی با دیدگاهی مذهبی از سوی ایران و عراق در مورد مسئله ی سوریه و کمکهای بی حد و حصر( به خصوص ایران) به بشار اسد علوی، میدان تاخت و تازی آشکار برای غلبه بر گرایشات سنی گرائی می باشد.

در عراق امروزی با بر سرکار آمدن شیعیان، اهل تسنن به حاشیه رانده شدند و در سیاستهای کلان و مدیریتی جای درخور بدانها داده نشد. این چنین عملکردی از سوی دولت شیعیان و خواست سنیون برای تصاحب و دست یابی به قدرتی که در عراق قدیم داشتند، سبب شد تا درگیریهای فرقه ای – مذهبی بوجود آید که بیشتر از سوی سران سیاسی سنی جهت دهی گردید.

حالیه که گروه دولت اسلامی عراق و شام موسوم به"داعش" از جبهه ی سوریه روی بر گردانده و در عراق نبردی را آغاز کرده و تا کنون یکه تاز و ارتش عراق یارای رویاروئی با این گروه تندرو را ندارد. حال اگر چنین رویکردی تداوم یابد، محرز آنکه"داعش" در جهت نقشه ی از پیش تعیین شده برای تقسیم جغرافیائی سیاسی نو که همان دولتهای کوچک منطقه است به پیش میرود. اگر چنین نباشد و بنا بر حمایتهای کشورهای منطقه ای از جمله عربستان و قطر این گروه اسلامی تندرو به فتوحات خود ادامه دهد، جنگ خونینی را که آغاز نموده است. مشخص کردن فاتح این جنگ مذهبی در لایه ای از ابهام فرو خواهد رفت و عواقب آن کشتاری عظیم را در پی خواهد داشت. این نبرد ایدئولوژیک مذهبی در غایتش، منجر به قربانی گرفتن مردمی عادی می شود که صرفاً یا سنی یا شیعه بدنیا آمده اند و گناهی جز متولد شدن را ندارند.

اگر حمایت کشورهای منطقه از این گروه تداوم یابد و از سوی دیگر چراغ سبزی از سوی ابرقدرتها بدین رویه نشان داده شود، عراق کنونی به سه منطقه ی شیعه و سنی و کورد تقسیم خواهد شد. بدین روش نتیجه گرفته می شود: اگر چنین مقوله ای پیش آید، همان پیروی از طرح تقسیم عراق توسط معاون اسبق ریاست جمهوری آمریکا"بایدن" پای به مرحله ی اجرا خواهد گذاشت.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.