هویت و دموکراسی

مقالات و موضوعات خودم

هویت و دموکراسی

مقالات و موضوعات خودم

اصل نخست؛ بازگشت کوردستان به آغوش کوردستان کهن

شورش شهباز/ چندیست که در مورد کرماشان و ایلام و لورستان بزرگ وارد اندیشه ای عمیق شده ام!. با سرنوشتی که در عراق برای کوردستان رقم خورد و مناطقی تحت لوای اصل 140 قانون اساسی عراق قرار گرفتند که مساحتی جغرافیائی بیش از سه استان کوردی بعنوان اقلیم کوردستان دارند.   

این مناطق کوردنشین که با عناوین تعریب و عروبه( تبدیل به عرب شدن و عربیزم) همچنان جغرافیائی یا تافته ای جدا بافته از کوردستان می باشند، تقریباً محال به نظر میرسد که کوردستان آنان را در آغوش گیرد و یا آنان کوردستان را در بغل گیرند. این مناطق کوردنشین دارای ویژگیهای مختص به خود هستند و بیشتر ساکنان آنان غرابتی نزدیک به ساکنان سه استان کرماشان و ایلام و لورستان دارند. منطقه ی گرمیان که شامل کرکوک و بخشی از سلیمانیه کنونی تا به خانقین را فرا می گیرد، بعنوان سرزمین لورنشیان از آنان یاد کرده اند. حال این مناطق حاصلخیز که مردمانی مبارز را نیز برای مبارزات حقه ی کوردستان در عراق ببار آورد، سرنوشتش در حاله ای از ابهام پیچیده شده است. حال اگر با جرأت این شهامت را داشته باشیم و تحلیلی واقعی نسبت به این غرابت نزدیک ساکنان و اشتراکات فرهنگی و سایر مقولات آنان داشته باشیم، آزادی و اجرای این اصل از قانون اساسی عراق شاید کاملاً ارتباطی نزدیک با ایجاد حس و بسط دادن مبارزات کوردی در سه استان کرماشان و ایلام و لورستان داشته باشد.

در پی آن نیستم تا حاکم و محکومی را برای عدم فعالیتهای مبارزاتی در این سه استان را طی کیفرخواستی صادر نمایم که نیاز به استیناف یا دادگاه تمیزی نداشته و فی البداهه حکمی اصراری صادر شود!. اصولاً در پی گشتن حاکم و محکوم از خصوصیات انسان خاورمیانه ایست و در پی علت و دلایل نبوده و در قضاوتی سطحی اقدام به صدور حکم می کند. با این تفاصیل که عرض شد و با داشتن دیدگاهی دلایل یاب خواهان آن باشیم تا بستر هویت یابی و خودی بودن این مناطق را همچون شاهرگ اصلی کوردستان برجسته نمائیم. اصولاً برای چنین ادعائی نیاز به ادله ی کافی نیز هست. برای همین با توجه به اسناد تاریخی و ریشه های فرهنگی عمیق این مناطق با سایر مناطق کوردنشین و تمدن دیرینه ای که خواستگاه آن از این مناطق آفتاب آن طلوع و بدلیل سیاست تفرقه فکنی که قرنهاست این مناطق را از کوردستان تجزیه و همچون تافته ای جدابافته از کوردستان دور نموده، بایستی مانع از آن شد و در این عصر، میدان را بر چنین تجزیه طلبیهائی بست. التزامی تاریخی وجود دارد تا با در نظر گرفتن ریشه های تاریخی و تمدن برجسته ی بشری که از این مناطق بعنوان تمدن عیلام سر برآورد و نخستین خط را طی سه دوره ی تاریخی از میخی کهن تا میانه و خط میخی نو را خلق نمود، برآن نام کوردستان کهن را نهاد. مسیر تاریخی که امثال هرودت و زنفون و سایرین بدان اشاره داشته اند؛ هرچند برمبنای خصومتی و گرفتن انتقامی از خاورمیانه و در صدر آن، اقوام ساکن در این جغرافیای ژئوپلتیک و استراتژی به رشته تحریر در آمده است، ولی باز هم مانع از آن نخواهد شد تا به سهولت تمام و بدون غرض ورزی، دلایل وامداری فرهنگ امپراطوری ماد که دیوانداریش با شهادت تاریخ برگرفته از این تمدن اصیل و کهن است را درک نکرد. این بخش از کوردستان مرکز زایش تمدنی است که نقطه ی اوج و شکوفائی آن در تمدن امپراطوری ماد نمایان می گردد. حال اگر با ذهنی کنجکاو، کاوشی غیرمغرضانه داشته باشیم، این پرسش در مخیله ی چنین ذهنی ملزم است برجسته گردد که اگر غرابتی نزدیک همچون شاهرگی حیاتی برای بدن در بین تمدن عیلام و ماد وجود نداشته و از سوی دیگر در صحفات کتابهائی که بطورکلی در پی نشان دادن فاتحان و مغلوبان در مسیر تاریخ است، آیا سزاوار نیست به دیده ی تردید نگریست!؟.

زمانی که گوشهایمان را به اراضی این خطه از کوردستان نزدیک کنیم و یا اینکه بویشی تاریخی با داشتن آرشیوی ذهنی تحلیلی عمیق علمی باشیم، کاملاً حس خواهیم کرد که این اراضی در سکوت سردی که دارند، حکایتهای ناگفته ی تاریخی را برای ما بازگو خواهند کرد. این مناطق کوردی با زبان بی زبانی و با اعتلاء فرهنگ و تمدن و پیشنیه ای تاریخی که دارند، فریاد بر می آورند که بخشی از خاک کوردستان هستند.

وقتی که به فرهنگ و لهجه ی تکلم مردمان این خطه توجه کنیم و آداب و رسوم آنانرا بررسی می کنیم، تفاوت چندانی از آنان با سایر مناطق کوردنشین در سایر بخشهای کوردستان نمی بینیم.

آیا بازهم باید منتظر بود تا تعریبی یا گرایشاتی دیگری همچون عربیزم و در قالبهای شبیه بدان، سرنوشت این مناطق را در ابهام و سردرگمی فرو برد!؟.

برای همین باید برای هر کوردی در اولویت نخست و بعنوان اصلی ثابت یا تک ماده ای بدون تغییر و با قید چند فوریتی در ذهنش اینرا بلافاصله به تصویب برساند، کوردستان را باید به آغوش کوردستان کهن سپرد تا با تمدن دیرینه و پویایش، خواب دشمنان را آشفته نمود.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.