هویت و دموکراسی

مقالات و موضوعات خودم

هویت و دموکراسی

مقالات و موضوعات خودم

آیا شیعه بودن کورد جرم است!؟

شورش شهباز:چند سالیست وارد دنیای سیاست و مبارزه‌ و بعنوان هویت طلبی و داشتن کیانی سیاسی و حق خواهی کاملاً مشروع، چه در قالب حزبی و چه بصورت انفرادی و در حد توان از طریق نوشتار و حتی مصاحبه هائی شنیداری و دیدارى با گرایشاتی کوردی وارد عرصه فعالیت شده ام...   

به هرحال غرض آن نیست که بیوگرافی از خودم بعنوان مبارزی یا مخالفی را به رخ بکشم، ولی لازم میدانم حداقل بعنوان فردی کورد که در خانواده ای شیعه و از منطقه ای شیعه نشین برخواسته است، تابوشکنی کنم.

در جریان مبارزات کورد در هرچهاربخش کوردستان آنچه را که دیده ام هرچند رنگ و بوهائی بنام ناسینونالیزم و سوسیالیزم و دموکراسی را احزاب در غالب هویتی خواهی بدان آغشته اند، اما آنچه که وجود دارد، تمامی این احزاب دارای ساختاری هستند که خواستگاه و جایگاهی از بین کوردان سنی مذهب با اقلیتی علوی یا ایزدی یا یارسان دارند.

همانگونه که مشخص است، کوردان در جغرافیای عراق کنونی بنام کوردفیلی و در ایران نیز از استان کرماشان تا به ایلام و لورستان وجود دارند که دارای مذهب شیعه هستند و هیچ کسی نمی تواند آنرا انکار نماید و در ارض واقع وجود دارند.

در دو کشور ایران و عراق اکثریتی چه از عرب و ترکمان و فارس و آذری دارای مذهب شیعه هستند و کوردان نگون بختی نیز با این ملیتها دارای اشتراکات مذهبی هستند. حال شاید پرسش برانگیز باشد که چرا این کوردان را نگون بخت عنوان کرده ام!؟. از جانب سایر کوردان به خصوص با دردست داشتن قدرت شیعه مذهبان در ایران و عراق، بلافاصله نخستین چیزی که به ذهن عزیزان کورد سنی مذهب به ویژه سیاسیون(و نه یک کوردعادی سنی مذهبی) در مورد یک کورد شیعه به ذهنش خطور می کند، اشتراکات مذهبی است که یا با سیستم حاکمه ی جمهوری اسلامی یا با دولت حاکمه ی کنونی عراق دارد و فوراً بدون محاکمه ای و پیشداوری این کوردشیعه محکوم و خائن و جاسوس و سایر القابی که همه به خیانت و همکاری با دشمن بر می گردد را طی حکمی یکطرفه و صرفاً بدلیل داشتن اشتراکاتی مذهبی آنان صادر می کند. از سوی دیگر بدین رجوع نمی کند که چرا از هم طیفان خودش که دارای مذهب سنی بوده اند در قالب مزدورانی که بدانها نام جاش را نهاده است، چه خدماتی به دشمنانش ارائه داده و میدهد و بی مهابا تازیان اتهامات به کورد شیعه مذهب را بدلیل داشتن اشتراکات مذهبی که با سیستم حاکمه دارد را می بندد.

بنده بعنوان فردی دارای فرهنگی شیعه و نه مذهبی شیعه که دارای گرایشات فکری سوسیالیست در چارچوب فکر و ایده هویت طلبی کورد هستم، به حکم داشتن حس مخالفتی در برابر سیستمهای حاکم بر کوردستان با تمامی چنین برخوردهائی مواجه شده ام. بنده و سایر کوردهای همتبارم که شیعه هستند، محکوم هستند که حق ندارند دارای احزابی باشند حال اینکه برای برادران سنی مذهبم این حق مباح است که دارای اتحادیه اسلامی(یه‌کگرتو ئسلامى) و جمعیت اسلامى(کۆمه‌له‌ى ئسلامى) باشند. بنده ی نوعی اگر در قالب حزبی کوردی بخواهم با برادران سنی مذهبم قرار گیرم در اقلیتی هستم که بیشتر با دید امنیتی و آن پیشنیه ی قضاوتی که در ذهن تک تک آنان وجود دارد محکوم و با دیدی غیرخودی همیشه در اذهان آنان میدرخشم. عناوینی از قبیل می خواهم مبارزه کنم و در پی هویت خواهی هستم و خودم را فردی از ملت کورد میدانم در هیچ جائی از قاموس فکری این عزیزان جای نمی گیرد.

داشتن اتحادیه ی علماء اسلامی برای تمامی احزاب از سکولار تا به مذهبی امری مباح و در جای خود است، ولی توسلات مذهبی یک کوردفیلی در عراق و یک کورد شیعه در ایران به سیستانی یا سایر علماء و مراجع حرام و مزدور خواندن است. در حالیکه می بینیم علمائی کوردسنی وجود داشتند که برای جهاد جوانانی کورد را با تشویق و ترغیب جذب گروه های تندرو مذهبی سنی که نام تروریست زیبنده ی رخسار آنان است، نموده اند و آخرین مدرک مستند دال بر صحت چنین ادعائی، بودن اشخاصی کورد سنی مذهب در جبهه ی النصره بود که علیه کوردان سوریه قیام به جهاد نموده اند. با چنین مدرکی می توان استدلال نمود که داشتن چنین خواستگاهی بازهم می تواند تراوشات شدیدتر از اینی را داشته باشد.

حال با چنین دیدگاهی و داشتن مرزبندی که براساس مبارزاتی که کورد داشته و مرز آن تا کنون نیز مشخص است از نواحی کوردنشین سنی مذهب عبور نکرده، چرا باید کوردان شیعه ای که در عراق و ایران دارای اکثریتی شیعه هستند در چارچوب کوردستانی سنی قرار گرفته و اقلیتی باشند که آنهم همیشه به دیدی امنیتی بدانها نگاه شود!؟.

به من نوعی تا کنون اجاز داده نشده و نمی شود تا دارای حزبی مستقل باشم یا باید در چارچوب احزاب سراسری تمامیت خواه عراق و ایران قرار گیرم یا اینکه اگر دارای احساسات ملی گرائی کوردی باشم در اقلیتی بسر ببرم و فرمانبری خوب برای برادرانم کوردم باشم.

با اینکه بنده دارای گرایشات مذهبی نیستم و از آن بعنوان فرهنگ شیعه و آنهم با رنگ و بوئی کوردی یاد کرده ام، چرا چنین حقارتی را قبول کنم و همیشه رهروی خوب و تمام عیار برای جریانات مبارزاتی سراسری در ایران و عراق یا سیستم حاکمه یا احزاب کوردی با داشتن توصیفات ذکر شده باشم که در نهایت برای نمونه و خالی نبودن عریضه و آنهم فرمانبرداری مطیع و سربراه که از قالبهای آنان خارج نمی شوم، قرار گیرم!؟. حال آیا این پرسش ایجاد نمی شود که فرق بین احزاب کوردی با سیستم حاکمه یا جریانات تمامیت خواه در دو کشور عراق و ایران خواه حاکم و خواه مخالف در چیست!؟. اصل فرمانبرداری و مطیع بودن برای من نوعی از هر سوئی تعریف شده و باید براساس قواعد بازی آنان وارد صحنه و مهره چینی شوم محرز است، پس تفاوت در چیست!؟. آیا نمی توان هم کورد بود و هم شیعه!؟. چرا باید در هرجلسه ای چه خصوصی و چه جمعی و یا سیاسی و محفلی در پی آن باشم برای کسب و داشتن مقبولیتی کوردی، خودم را لائیک جلوه دهم و همچون نماینده ای از تبار کوردان شیعه به من نگاه و چنین انگاشته شود، همه ی آنان این چنین می باشند، در حالیکه خواستگاه و نحوه ی تفکر کوردان شیعه ی هم کیشم این نیست و همانگونه در سایر بخشهای سنی نشین کوردستان، اقلیتی علمانی و سکولار وجود دارد، مصداق همچنین مقوله ای نیز بر مناطق شیعه نشین کورد حکمفرماست.

آیا باید از این اباء داشته باشم و تقیه کنم که دارای مذهب شیعه باشم و مداوم آنرا برای گرایشات کوردگرائی با رنگ و بوئی با خواستگاه سنی قربانی کنم!؟.

چرا یک یارسان و یا کاکه ای یا ایزدی که اقلیتی ناچیز از ملت کورد هستند، دارای جایگاهی برتر باشند و حق ابراز داشتن عقاید خود هستند، ولی نوبت به کوردشیعه میرسد، چنین چیزی خط قرمزی است و عبور از آن تمامی معادلات کوردستان را بر هم میریزد!.

من حق ندارم دارای رهبری کورد از تبار خودم باشم. من حق ندارم دارای حزبی باشم در حالیکه در این چهاربخش آن، هزاران حزب تأسیس شده اند و در بین این احزاب، حزب خران نیز دیده می شود.

از خود می پرسم تا کی باید ثناء گو و مدح خوان جریاناتی باشم که مرا از قالبی به قالبی بسته تر قالب میدهند!؟.

چرا باید از هر دوسو محکوم باشم و نهایتاً تهی از خودی باشم که می خواهم آن باشم. چرا لهجه ام و فرهنگم و هویت خواهیم همیشه در مذان اتهام قرار گیرد!؟. چرا حق ندارم بگویم: هم کوردم و هم شیعه ام!؟. مگر داشتن عقاید مذهبی جرم است!؟. پس این شعار دهن پرکن و پر طمطراق دموکراسی که درکوردستان سر زده می شود، بر چه معیاری استوار و چه نوعی از دموکراسی است که داشتن مذهب و عقایدی دیگر باید در آن منکوب و در تومار محکومیت پیچیده می شود!.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.