هویت و دموکراسی

مقالات و موضوعات خودم

هویت و دموکراسی

مقالات و موضوعات خودم

سفر لاریجانی به کوردستان سفری دیپلماسی یا توطئه و تسمخری دیگر

اخیراً لاریجانی رئیس مجلس ایران در رأس هیئتی از بغداد وارد اقلیم کوردستان شد. در ابتدای این سفر در سلیمانیه فرود آمد و به دیدار مسئولان و همپیمانان دیرین جمهوری اسلامی) اتحادیه ی میهنی کوردستان( شتافت و در نهایت به عیادت جلال طالبانی دبیرکل تحت مداوای این حزب رفت  


در ادامه ی این سفر رئیس مجلس ایران به اربیل آمد و از سوی مقامات بلندپایه ی حکومت محلی اقلیم کوردستان مورد استقبالی بی نظیر قرار گرفت.

در اینجا جا دارد به چندین نکته در جریان این سفر و هیئت همراه وی که محمدجعفر صحرارودی نیز در بین آنان بود، مورد بررسی قرار گیرد.

براساس اسناد وشواهد و قرائن موجود در دادگاه وین و احکام صادره از سوی این دادگاه که متأسفانه قربانی منافع اقتصادی اتریش با حاکمان جمهوری اسلامی گردی، شخص صحرارودی بعنوان یکی از عاملان ترور دکتر قاسلمو حکم دستگیریش صادر شد...

چنانکه میدانیم رابطه ی احزاب کوردی در کوردستان عراق با سران جمهوری اسلامی و الخصوص سران سپاه پاسداران تاریخی دیرینه دارد و فقط بدین بسنده و مثل"آنچه را که عیان است چه حاجت به بیان است" را در این مورد ذکر می نمایم!.

بارها از سران احزاب کوردستان عراق شنیده ایم که حاکمیت خود بر کوردستان عراق را همچون نوزادی نوپا(ساوا) ذکر کرده اند. واقعاً جای تأمل دارد که بعد از نزدیک به ربع قرن حاکمیت آنهم بعنوان حکومت اقلیم کوردستان، این سران کورد هنوز در دیپلماسی نیز همچنان کودکانه رفتار می کنند!؟.

هنوز اراده ای جمعی در بین سران کورد عراق دیده نمی شود که اگر زمانی با ایران در جریان جنگ با عراق در روند سیاست دشمن دشمن من دوست من است را درک و به مرحله ای دیگر از نوع نگرش و رویکرد سیاسی خود نسبت به همسایه ی خود پای بگذارند.

در اینجا چندین پارادوکس عامه فهم وجود دارد. نخست اینکه پرتوکل دیپلماسی این سفر بر اساس چه معیاری مورد توافق قرار گرفت!؟. اگر پرتوکولی دیپلماسی در بین نیست، معنای این سفر چیست!؟.

اگر دولت ایران حکومت اقلیم کوردستان را در چارچوب قانون اساسی عراق به رسمیت می شناسد و دو کنسولگری در اقلیم کوردستان دارد، پس باید روند سیاسی برای دیدارها در پیش گرفته شود و مخاطب که حکومت اقلیم کوردستان است، مورد احترامی دیپلماسی قرار گیرد. متأسفانه می بینیم در جریان این سفر سیاسی

که معمولاً رئیس مجلس هر کشوری بدان اقدام می نماید، نخستین دیدار در قالب دیدارهای پارلمانی بعمل خواهد آمد و چندوچون قوانین در هر دو پارلمان مورد بررسی قرار می گیرد. آیا جناب لاریجانی در ابتدا با رئیس پارلمان اقلیم کوردستان دیدار کرد یا با مسئولین حزبی!؟. این چنین عملکردی در دنیای سیاست آنهم در سفر رئیس پارلمانی در هیچ جای دنیا تا کنون روی نداده و کاملاً شک برانگیز و در خطی دیگر از معادلات سیاسی بنام توطئه(که با توجه به فرافکنی و نقشه های شوم ایران در منطقه و مخصوصاً در مورد مسئله ی کورد در ایران) قرار می گیرد.

حال باید بدین بپردازیم که جمهوری اسلامی همچون یکه تازی دیکتاتور با نرمشهایی با سران احزاب سایر بخشهای کوردستان(عراق و ترکیه و سوریه) در منطقه و روند سیاسی مورد خطاب قرار ندادن صاحبان مسئله ی کورد در ایران، هر عملی را می تواند انجام دهد و جای خرده گیری آنچنانی نیست، زیرا دشمن مختار به انجام هر تاکتیکی است. ولی می توان پای را از خرده گرفتن نسبت به هم نژادان کورد در سایر بخشها فراتر نهاد و برآنان ننگ بادا گفت که در ایام سختی و فشار، شعارهای دهن پرکن بدون عملی(صرفاً با جنبه ی دماگوژیسم) را سر میدهند و خواهان کورد ایران برای مقاصد خود هستند و عملاً همچون قوچ قربان، قربانی سیاستها و منافع محدود و کوتاه مدت خود کرده اند.

دیگر نباید در مقابل به سخره گرفتن سنبلها و رهبران کورد از سوی احزاب و سران آنان سکوت کرد. بیاد دارم چند سال پیش صدا و سیمای ایران برنامه ای را در مورد رهبر جاوید کورد ژنرال ملا مصطفی بارزانی طی چند تراکت از شبکه ی خبر پخش نمود و عملاً ایشان را دست نشانده ی موصاد و اسراییل معرفی کرد. خوب دقت کردم، ولی افسوس که پاسخی حتی در قالب نوشتاری را به چنین عمل شنیع و کریه و هدفدار در جهت خدشه دار کردن رهبران کورد که رسانه ای رسمی جمهوری اسلامی بعمل آورد را ندیدم!.

پس از آن دیدار رئیس اقلیم کوردستان با وزیرامورخارجه جمهوری اسلامی را شاهد بودیم که در پاسخ خبرنگاری، جناب ظریف در مورد قوای پیشمرگه احزاب کورد ایرانی چه جوابی دادند و سکوت رئیس اقلیم کوردستان در این مصاحبه را نیز همگی شاهد بودیم!. آیا سکوت نشانه ای از رضایت در این باب نیست!؟. آیا ایشان که خود راهنوز پیشمرگه ای معرفی مینمایند، ذکر نام پیشمرگه بعنوان تروریست از سوی وزیرامورخارجه دولتی تروریست، چه معنای سیاسی و یا حتی لغوی دارد!؟. آیا بازهم پاسخ بی معنای سیاسی که ما هنوز دولت نیستیم و به جمهوری اسلامی نیازمندیم، پاسخگوی افکار عمومی کوردهای ایرانی و خونهای ریخته شده ی کورد توسط جمهوری اسلامی و مادران داغدار و فرزندان یتیم و یسیر خواهد بود!؟.

تضاد دیگری که در عمل و گفتار وجود دارد اینست: چرا نام خیابانی مزین به نام دکتر قاسلمو در اربیل پایتخت اقلیم کوردستان است و از سوی دیگر تروریست وی در خیابانهای این شهر پرسه میزند و بر فرش قرمزی که سیاسیون احزاب کورد عراق برای وی پهن کرده اند، قدم رنجه کنان پای می گذارد. آیا حق نداریم چنین استنباطی داشته باشیم که آنچه را سرداری اخراجی طی نامه ای برای سایت محمد نوریزاد فرستاده را کاملاً درست بدانیم و شکهایمان برطرف شود!؟.

بارها سخنان ناظم دباغ نماینده اقلیم کوردستان در تهران را شنیده و خوانده و دچار شوک شده ایم که چرا ایشان با اینکه یک کورد است، چنین سخنانی را نسبت به احزاب و مسئله ی کورد در ایران بر زبان می آورد!.

آیا نباید بدین فکر کرد که دیگر دوران روابط دشمن دشمن من دوست من است به پایان آمده و سران سیاسی احزاب کورد در عراق باید روند دیگری از سیاست را در پیش گیرند و اینرا درک کنند و بدانند دوره ی نیاز به جمهوری اسلامی به پایان رسیده و این جمهوری اسلامی است که به اقلیم کوردستان نیاز دارد و کارت فشار اکنون در دست اقلیم کوردستان و سران سیاسی کورد در عراق می باشد و می توانند از آنان به خوبی در برابر جمهوری اسلامی ایران استفاده نمایند.

از جنبه ی دیگر، زمانی که من کورد ایرانی (بر من نام شرق کوردستان را نهاده اند)، حق دارم به کنگره ی ملی کورد که قرار بود به رای هر چهار بخش کوردستان در اربیل برگزار شود، با دیده گمان بنگرم و این کنگره را متعلق به سه بخش دیگر بدانم و خودم را قربانی اهداف سیاسی سایر بخشها بدانم.

آیا چنین عملکردهایی ظنی را در هر ذهن بیداری ایجاد نمی کند که علاوه بر تمسخر و تحقیرنگری که جمهوری اسلامی نسبت به سران احزاب سیاسی کورد در سایر بخشها دارد(با توجه به سوابق ترور سران سیاسی کورد ایران)، بازهم توطئه یا نقشه ای برای نابودی سران یا احزاب سیاسی کورد ایران در کار است!؟.

ماهیت جمهوری اسلامی امروزه حتی اگر هفتاد میلیون جمعیت در ایران آنرا تأیید نمایند بر میلیاردها انسان روی کره خاکی پوشیده نیست. چرا با نگرشی سبقت وارنه ای که در بین احزاب کورد عراقی وجود دارد، دست اخوت بسوی حاکمان جمهوری اسلامی دراز کرد و در میدان سیاسی دستهای آلوده ی آنان را فشرد!؟. آیا بدین فکر کرده اید که در معانی سیاسی روابط دیپلماتیک فشردن دست چه معنایی دارد!؟.

بیاد داریم زمانی که بحث از تسلیم سران حزب کارگران کوردستان بود، سران دو حزب بزرگ کوردستان عراق عنوان نمودند که حتی گربه ای را به ترکیه تحویل نخواهند داد. اما می بینیم در برابر ایران با موضعی پارادوکس رفتار می نمایند و یکی از سران قدر این احزاب بیان میدارد: مبارزه در کوردستان ایران وجود ندارد و پی در پی خطاهای فاحش و عبور از خط قرمزهایی را در بین آنان می بینیم که مقبول هیچ وجدان بیداری نیست چه برسد بدان که کوردی میهن پرست باشد.

بدین یقین دارم جمهوری اسلامی با هر حزب یا جریان سیاسی یا رهبران سیاسی کورد در هر بخش دیگر کوردستان(ترکیه، عراق، سوریه) مراوداتی داشته باشد، از اهم موضوعاتش بحث بر سر کوردستان ایران و جریانات و احزاب سیاسی آن به میان خواهد آورد و در قبال دادو ستدی سیاسی بنام دیپلماسی هر امتیازی را بدانها واگذار خواهد کرد.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.